جدول جو
جدول جو

معنی غاند هکردن - جستجوی لغت در جدول جو

غاند هکردن
مخفی کردن، از دید خارج کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَی / پِی وَ کَ دَ)
عاجز کردن. از کار انداختن. اعیاء کردن. عاجز کردن. اتعاب. ضعیف کردن. تضعیف. اکلال. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، کوفته کردن. خسته کردن (به معنی متداول امروز). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و او را بدوانند و مانده کنند... (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(دَ گُ ذَ دَ)
درهم کشیدن. فراهم آوردن. چین آوردن: قطب بین عینیه، غند کرد در میان دو چشمش. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مانده کردن
تصویر مانده کردن
عاجز کردن، از کار انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غند کردن
تصویر غند کردن
فراهم کردن درهم کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار